اجتماعی

خود را باور کنیم!

خود را باور کنیم! - دکتر طباطبایی
نوشته شده توسط افشین طباطبایی

انسان­‌ها از آواز خواندن زیر باران، ترانه­‌ها و اشعار عاشقانه می­سازند، اما در زندگی واقعی وقتی خیس می­شوند، غُر می­زنند. انسان امروز، بيش­تر به­‌دنبال راحتی و آسایش خود است تا آرامش‌­اش! بخش اعظم اضطراب­‌ها و نگرانی‌های ما ناشی از همین اعتیاد به­ راحت طلبی ا­ست. همه­‌ی ما در زندگی با ناملایمات زیادی روب­رو می­شویم؛ مورد انتقاد قرار می­گیریم؛ طرد می­شویم؛ خسته و بی‌پول می­شویم و… ؛ پس چرا وقتی روزهای بد از راه می­رسند با آن­ها به‌عنوان بخشی از زندگی كنار نمي­‌آييم و مدارا نمي­كنيم؟

ممکن است به ­نظر برسد نعمت‌­ها و امکانات زندگی، برای برخی مثل آبی که از یک چشمه بجوشد، بر صفحه‌­ی زندگی­شان جاری می­شود، آن­‌هم با کمترین تلاش و بدون هیچ زحمتی. شاید کسانی باشند كه چاه­ آبي هم ندارند و مثل ما همواره مجبورند با بیل و کلنگ به ­­جان زمین بیفتند تا به­ باریکه آبی برسند. می­توانیم دست روي دست بگذاريم و مدام حسرت آن‌هايی را بخوریم که چشمه‌ي آبی دارند یا دنبال یافتن آب برویم و به­­ دست خود چاهی بکنیم؛ تصمیم نهایی با ماست.

در زندگی شهری با توجه به ­فشارهای روانی محیطي – اجتماعي، آلودگی­‌های صوتی و دیگر ناهنجاری‌ها – که اثرات نامطلوب فراوانی بر ­روان ما دارد- مقدار زیادی نیروی ­ذهنی از بین مي­رود؛ از اين­رو به­ طور معمول توان لازم جهت مقابله با مسایل و کنار آمدن با مشكلات­ روزمره را نداريم.

ما فقط برای کار کردن و متحمل شدن تنش­‌ها و فرو خوردن خشم خویش که در اثر مسایلی که گاهي نمی­توانیم دخالت مستقیمی در جریان­­شان داشته باشیم- به­­ دنیا نیامده‌ایم. رسالت ما درگیر ­شدن در تمام جنبه­‌های زندگی و تلاش و تلاش و تلاش است؛ حتا اگر در اين راه بازنده شويم.

هر انسانی به ­ندای درونی خود بیش از هر چیز دیگری گوش می­دهد. آن­چه ندای درونی­مان می­گوید به گذشته­‌ی ما بستگی دارد که شامل تجارب و خاطرات است. در طول روز، حواس­مان باشد که در ذهن­مان چه مي­گذرد؟ آیا ذهن خود را درگیر چیزهای نادرست و بد کرده؟ یا به موارد مثبت و لذت­بخش فکر می­کنیم؟ آیا مي­توانيم خودمان را برای رسیدن به خواسته‌هاي مثبت تشویق ­کنیم و یا ممکن است به ­خاطر چیزهای بدی که اتفاق می­افتد خود را سرزنش نماييم؟

اگر فقط بنشینیم و غُر بزنیم که چه­ قدر روزگار در حق ما بی‌­انصافی­ کرده است، هیچ چیز درست­ نمی­شود. وقتی اتفاقات خوب برای ما می‌­افتد، خوشحال می­شویم و احساس سعادت می­کنیم؛ اما نباید برای شادی و خوشحالی‌مان فقط روی اتفاقات خوب – که شاید هم نادر باشند- تکیه کنیم.

نوع نگاه انسان به حوادث تلخ، رابطه‌ی مستقیمی با میزان درد و عذاب ناشی از آن حادثه دارد. اگر با دیدی روشن و مثبت به­ حادثه نگریسته شود، نکات مثبت و آموزنده­‌ای در آن می­توان یافت که تسکین­ بخش و آرامش دهنده است. باور غلط، دشمن انسان ا­ست و زیان فراوانی به زندگی وارد می­کند. یکی از این باورهای مخرب، عبارت­ است از: ((محکوم به جبر سرنوشت هستیم)).

در مقابل، اعتقادات و باورهای سازنده­‌ای وجود دارد که باعث آرامش و آسایش زندگی می­شود؛ به­ طور مثال: ((اعتقاد به این­که خدا، پشت و پناه ماست و آن­چه در زندگی رخ می­دهد، تفضل الهی­ است؛ باور به­ این­که انسان ارزشمند است و با تکیه بر ارزش‌های درونی خود می­تواند بهترین باشد؛ به ­عبارتی خواستن، توانستن است)).

باورهای مثبت

انسان­‌هایی که فعالیت و امورشان را با نگرش و باورهای مثبت آغاز می­کنند، دستاوردهای مثبتی به­­ دست می‌آورند؛ آن‌ها چون اعتقاد دارند که موفق می­شوند، پس به پیروزی می­رسند. انسان­‌های پیروز ابتدا در ذهن خود برنده می­شوند؛ سپس این موفقیت را در صحنه­‌ی زندگی به ­دست می­آورند.

باید باورداشته باشیم که توانایی آفریدن زیباترین زندگی را داریم؛ سپس با این باور زيبا، شیرین‌ترین لحظات را برای خود و اطرافیان مهیا سازیم. زیستن را باید از پرندگان آموخت که از ناملایمات مسیر، هراسی ندارند و با حرکتی گرچه غریزی، اما مثبت رو به ­جلو مي­روند. صبح که از خواب بلند می­شوید، آماده‌ی رویارویی با روزی تازه باشید. به امکاناتی که داريد برای به­ دست­ آوردن یک زندگی شاد و لذت بخش فكر کنيد. افکار شما دنیا را تکان نمی­دهد، اما مطمئن باشید که حتماً دنیای خودتان را می­سازد.

برخورد بسیاری از مردم با زندگی به­ طور اسفناكي ناامید کننده است؛ آن‌ها از خیر همه­‌ی خوشی­‌های زندگی ­می­گذرند و تنها منتظر مي­مانند گرفتاري و مشکلی سر راه­شان سبز شود، تا بر عقیده­‌ی بیچاره بودن­شان مُهر تأیید پررنگ­تری بزنند.

هر لحظه، گنج بزرگي ا­ست

زندگی ما همانی ا­ست که در آن لحظه جاری ا­ست و وجود دارد و امروز همان فردایی بود که دیروز به فکرش بودیم و برای آن­ نقشه می­کشیدیم. هرلحظه، گنج بزرگي ا­ست؛ پس گنج­تان را مفت و بیهوده از دست ندهيد. بدانید که زمان، منتظر هيچ­كس نمي­ماند.

یکی از جلوه­‌های آرامش بر اساس میزان توانایی زیستن در لحظه‌ی حال مشخص می­شود؛ صرف­ نظر از آن­چه دیروز رخ داده و فردا ممکن است اتفاق بیفتد. حال، زمانی ا­ست که ما در آن به ­سر مي­بریم. از این دیدگاه کلید شادی و خرسندی، متمرکز ساختن ذهن بر لحظه­‌ی اکنون است.

زیستن در زمان حال بدین معناست که ما از هرکاری که در حال انجامش هستیم به­ خاطر خود آن­‌کار لذت ببریم و نه این­که تنها به­ دنبال هدف نهایی آن باشیم. زیستن درحال، به ­­معنی دلپذیر نمودن لحظه­‌ی جاری، به­ جای دور انداختن آن است. این تصمیم ماست که لحظه به لحظه­‌ی زندگی را واقعاً زنده باشیم؛ لذت ببریم و شادمانه زندگی کنیم.

اصل مهم اين است­ كه ما هر روز را به ­بهترين شكل ممكن به­ پايان ببريم. ما اکنون را داریم؛ دیروز یک خاطره است و نمی­توانیم آن­را تغییر دهیم؛ فردا هم بيش­تر یک ­خیال ذهني ا­ست. اگر به ­فكر دیروز و نگران فردا باشیم، ممکن است بخش بزرگی از زندگی را – که در زمان حال وجود دارد – از دست بدهیم.

درباره نویسنده

افشین طباطبایی

افشین محمدباقر طباطبایی. نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی - روانشناختی - مشکلات جوانان. مربی مثبت‌اندیشی. شعار او این است: رهبر ارکستر زندگی خود باشید

دیدگاهتان را بنویسید

4 دیدگاه